May 05 2004
گرفتار عجب عاقبتی شدهایم گویا
گرفتار عجب عاقبتی شدهایم گویا همه این عقوبت را مدیون دین کثیف اسلام هستیم. مگر دلیل دیگری هم میتونه داشته باشه؟
چیزی که منو کلافه میکنه این مساله است که حتی کسانی رو که فکر میکنید عقایدی شبیه عقایدتون دارند یک مرتبه شما رو شوکه میکنند. این مساله در این مدتی که وبلاگ مینویسم بیشتر برای من اتفاق افتاده تا در دنیای واقعی. زیاد حاشیه رفتم برم سر اصل مطلب و خودم و شمارو راحت کنم.
این مساله منو رنج میده وقتی می بینم شمری که چنین بی پروا برای آزادی بیان تلاش میکنه یک مرتبه چنین کاری رو بتونه بکنه و هنوز هم فکر میکنم که یک اشتباهی پیش اومده و چنین نیست که نانا نوشته. نانا توی وبلاگش نوشته:
“شمر عزیزم که ای پی مرا نمیدانم به چه دلیل بستهای میبینی برای رسیدن به دموکراسی نه تنها تحمل یکدیگر بلکه دوری جستن از این ضرب المثل که دیگی که برای من نمی جوشد بگذار سر سگ درش بجوشد حیاتی است .و تمامی این ها با ما شروع میشود و تازه این تنها تمرین دموکراسی است مدنیت که پیشکشمان .”لینک
شمری که در خانهاش را حتی بر روی شلهزرد خورها نمیبندد چگونه میتواند روی دوستانش ببندد!؟ من که باورم نمیشود آخه این کارا فقط باعث خوشحالی شلهزرد خورها میشه.