Nov 18 2004

آنهایی که می‌خواهند وارد مبارزه

نوشته:     :::       Comments Off on آنهایی که می‌خواهند وارد مبارزه

آنهایی که می‌خواهند وارد مبارزه با انتخابات رژیم و کمک به تحریم همه جانبه آن بشوند باید هرچه زودتر شروع کنند.

چرا باید به این زودی شروع کرد؟ دلیل‌اش نوشته‌های گوناگونی است که در این چند هفته گذشته بعد از مقاله شمس‌الواعظین در روزنامه شرق آغاز شد. تقریبا می‌شود گفت آقای شمس جاده صاف کن این حرکت بود (حتما پول بیشتر به او داده‌اند تا شروع کننده باشد) و حالا عده بیشتری این شهامت (شهامت که چه عرض کنم باید پیشتر نوشت رذالت) را پیدا کرده‌اند که از دزد و جانی تاریخ ایران به عنوان آلترناتیو موجود دفاع کنند و همین موضوع مرا شدیدا نگران می‌کند که اگر هرچه زودتر مبارزه بر علیه او را آغاز نکنیم دیگر دیر خواهد شد. باور کنید من به آگاهی ملت ایران ایمان دارم ولی قبول کنید قلم به مزدانی هستند که با قلم‌شان قادرند روز را شب و شب را روز جلوه دهند.

بنظر نگارنده وجود موجودی مثل هاشمی در راس قدرت در ایران خطر طولانی شدن عمر رژیم را چند صد برابر می‌کند. اولین خطر موجود همکاری هاشمی با آمریکا ست که اگر این رابطه برقرار شد دیگر باید برای سرنگونی رژیم سال‌ها وقت و انرژی صرف کنیم تا برگردیم به این نقطه‌ای که امروز ایستاده‌ایم.

ممکن است عده‌ای استدلال کنند که خوب اگر اقتدار گرایان هم برنده انتخابات شوند آنها هم با آمریکا وارد مذاکره خواهند شد. این استدلال چندان درست نیست به یک دلیل بسیار واضح.

اقتدار گرایان برای مذاکره با آمریکا مجبور به پرداخت هزینه بسیار گزافی خواهند بود. جمله‌های خامنه‌ای به مجلس ششم را که صحبت از مذاکره با آمریکا را سر داد را فراموش کرده‌اید که آنها را بی غیرت خواند و همچنین شعارهای توخالی او را که هر وقت سخنرانی می‌کند از این روش برای محبوب کردن خود استفاده می‌کند فراموش نکنید که هنوز در قشر مذهبی ایران مذاکره با آمریکا جا نیفتاده و اثر کلمه شیطان بزرگ هنوز پابرجا ست. زندگی سیاسی رهبر در مخالفت با آمریکا خلاصه شده و یک لغزش از این مدار او را به جهنم تاریخ خواهد سپرد. نه اینکه گمان کنید من او را فردی ضد آمریکایی می‌دانم، بلکه او با یک خطای استراتژیک این شعار عوام فریبانه را بعنوان اصلی ترین شعار خود بکار برده و اینک برای او به سادگی خروج از این مدار ممکن نیست. شعارهای ضدیت با آمریکا تقریبا در تمام ارکان اقتدار گرایان عجین شده و همچنین در آن سوی میز مذاکره هم برای بوش و دستگاه دیپلماسی‌اش چندان راحت نخواهد بود که با این گروه مذاکره کند، هرچه باشد اینها ستون تروریسم بین المللی لقب گرفته‌اند. درصورتی هاشمی با مهارت بسیار موفق شده هم به میخ بزند و هم به نعل و از این رو همیشه یک راه بازگشت برای خود باقی گذاشته تا بتواند با انتخاب استراتژی جدیدی از گردنه‌های پرخطر سیاسی عبور کند.

اهداف آمریکا در خاورمیانه روشن‌تر از آن است که نتوان آنها را دید. بطور خلاصه آمریکا نیاز به حکومتی دارد که ضامن تحویل دادن انرژی به آمریکا باشد و در مقابل تولیدات آمریکا را به بازار منطقه سرازیر کند و چنین رژیمی باید چنان پرقدرت باشد که بتواند در مقابل هر گونه قیام‌های مردمی بایستد. چنین قدرتی را هاشمی دارد و از همین رو به گمان من با روی کار آمدن هاشمی بی‌گمان رابطه ایران با آمریکا برقرار خواهد شد.

مشکل هاشمی در این است که برای شکل دادن و مقبول افتادن در افکار عمومی نیاز به دو فاکتور دارد اولی زمان و دومی منابع مالی.

آقای هاشمی به اندازه کافی در این سال‌ها دزدیده پس در نتیجه از نظر مالی با مشکلی روبرو نیست ولی برای دومی نیاز زیادی به زمان دارد تا قلم به مزدانی مثل شمس بتوانند چهره کریه او را آرایش کنند و زیبا سازند و با نوشته های شعر گونه خود او را به امیرکبیر یا مصدق ایران تبدیل کنند.

من به همه پیشنهاد می‌کنم سخنان هاشمی را با دقت بیشتری بررسی کنید تا نکته‌های بالا روشن تر شود. یک نمونه آنرا از نماز جمعه 21 فروردین در زیر نقل می‌کنم: منبع

آگاهی رفسنجانی از خواسته‌های آمریکا و اعلام آمادگی او برای تحقق این خواسته‌ها. هاشمی در خطبه نماز جمعه می‌گوید:



شاید آمریکا ترجیح می‌داد که صدام بماند و به صورت فرمانبرداری ادامه‌ی کار دهد تا فرمان آمریکا از طریق صدام تحقق یابد.

هاشمی رفسنجانی سلطه بر نفت عراق را یکی دیگر از اهداف آمریکا عنوان کرد و ادامه داد: علی‌رغم این‌که عراق یک سوم جمعیت ایران را دارا ست و مساحت خاک آن یک ربع خاک ایران است، ذخایر نفتی آن بیشتر از ایران می‌باشد؛ از این رو آمریکا سلطه بر نفت عراق را یکی از اهداف خود برای حمله به آن می‌دانست.



آقای هاشمی با گوشه و کنایه به آمریکا چراغ سبز نشان می‌دهد و می‌گوید منافع شما در این است که من بمانم و شما منافع نفت‌تان را ببرید.

در همان نماز جمعه هاشمی می‌گوید:

باید بپذیریم که اکنون راه آمریکایی‌ها بسیار پرسنگلاخ است و در واقع آمریکا در باتلاق قرار دارد و از این پس باید سیاست نجات از باتلاق را در پیش گیرد.

سیاست نجات از باتلاق را هم فقط آقای هاشمی می‌داند و بس! با این کاراش هاشمی به آمریکا اول هشدار می‌دهد و بعد می‌گوید بیا پیش دایی تا کمکت کند! اهدافت را هم که می‌شناسیم در ضمن اهل معامله هم که هستیم این را به کرات نشان داده‌ایم و حاضریم در یک چشم بهم زدن 18
0 درجه چرخش انجام دهیم.

همانجا ایشان دوباره راه و چاره به آمریکا نشان می‌دهد و دوباره می‌گوید بیاید ما مشکل‌تان را حل می‌کنیم. ایشان با اشاره به انحلال حزب بعث، پلیس، ارتش و استخبارات آن از سوی آمریکایی‌ها اظهار عقیده فرمودند:



این اقدام کار درستی نبود و نشان داد که آمریکایی‌ها بدون برنامه و خام عمل کردند.



درحقیقت حضرت آیت الله!! می‌فرمایند بجای جنگ و ازبین بردن سیستم حکومتی ایران بیاید و با من همکاری کنید من همه را در اختیارتان می‌گذارم.

در همین زمینه:

واکنش دوستداران هاشمی رفسنجانی به نامه علی مطهری، کیهان

من به آقای رفسنجانی رای می دهم، حسین خداداد

تا اطلاع ثانوی جانم فدای هاشمی، بیژن صف سری

نوشته: در ساعت: 5:36 pm در بخش: بدون دسته بندی

Comments Off on آنهایی که می‌خواهند وارد مبارزه  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی