Nov 04 2005
چند نکته چند نظر و چند پاسخ
عده ای که تعدادشان هم کم نیست خود می‌برند و خود می‌دوزند و بدون پرو لباس بی قواره ای را میکنند تن خُسن آقا. این امر تازگی ندارد حتی قبلا ها هم که خُسن آقا وبلاگ نویس نبود همین گونه اتفاق ها می‌افتاد فرقش در این بود که آن روزگارها تعدادشان کمتر بود.
عاقبت شان به خیر همگی هم چنان توصیف هایی از خُسن آقا میکنند و چنان خُسن آقا را روی میز تشریح، تشریح میکنند که خود خُسن آقا انگشت به فلان می‌ماند چه جواب بدهد.
این را بخوانید:
حسن آقا خان جان،
کاشکی الان زمان شاه بود ! هرچند که دیکتاتوری مخوفی بود ولی ۱۰۰۰ مرحله از الان جلو تر بودیم. پیشنهاد میکنم به عنوان یک تحصیل کرده قانون «نسبیت» جهان را مطالعه کن و کمی با بلوغ بیشتر به حقیقت غرب متمدن (اون ور خط) نگاه کن. بحث سر اینکه کی خوب است و کی بد است نیست. مسئله اینجاست کی بهتر و کی بدتر است (تازه اونهم از جانب کی).
اگر بوش مادر قحبه است و برای من و توی ایرانی ارزشی قائل نیست (اگر من هم جای او بودم همین طور بودم) ولی در مقایسه با بن لادن و تفکر عقب افتاده کشور های (همیشه !) در حال توسعه تفکر خدایی محسوب میشود. برای همین هم است که ما این طرف خط هستیم.
بجای اینکه مثل دائی جان ناپلوئن هی از غرب بنالی, فقط یک ثانیه خودت را جای آنها بگذار و بعد قضاوت کن.
تا کنون فکر کرده ای که اگر ایران بر فرض محال پیشرفته و متکامل شود آیای جدای از غرب متمدن خواهد بود ؟ آیا راهی برای پیشرفت است که آخرش مدل غربی نباشد ؟ کمی تاریخ معاصر ژاپن و کره جنوبی را مطالعه کن. بعدش هم ببین کره جنوبی و کوبا که با فقر دست و پنجه نرم میکنند هم حرفشان با تو یکی است.
تا بحال کشوری را دیده ای که از غربی بودن به سمت ضد غربی بودن برود ؟ (غیر از ایران که نتیجه اش را هم دید) از او طرف اوکراین, لیبی, لبنان, قرقیزستان و چندین کشور دیگر که اونطرف خط بودند فهمیدند که اگر چه ایطرف خط (جهان متمدن) پر از فساد و ظلم است ولی در مقایسه با اونطرف خط (ضد غربیون) بهشت است !
آقای آرمان خان شما از کدام یک از مطالب من چنین کشف کرده اید که حقیر ضد غربی هستم! تازه مگر غرب و ارزش های آن فقط شامل آمریکا و مخصوصا آمریکای آقای بوش و شرکا میشود!؟
حضرت آقا بنده حقیر هم در مساله نسبیت باریک می‌شوم و این مساله را هم دقیقا در نظر دارم ولی اینکه شما پیشرفت را در این می‌دانید که مثلا آقای جورج بوش بیاید و مملکت بیچاره ایران را اشغال کند و به گمان شما از نظر نسبی وضع ما بهتر خواهد شد باید به عرض تان برسانم که چنین افکاری را شدیدا ساده انگارانه می‌دانم.
آقای عزیز بنده با غرب و افکارشان نه تنها مخالفتی ندارم بلکه به بیشتر باورهایشان اعتقاد عمیقی دارم ولی این باور با آن عشقی که شما به آقای بوش و شرکا دارید از زمین تا آسمان فاصله دارد.
اینکه می‌فرمایید اگر ایران بخواهد “پیشرفته و متکامل شود آیای جدای از غرب متمدن خواهد بود” بستگی دارد به اینکه شما کدام غرب را می‌گویید غرب وحشی را یا غرب متمدن را چون در آن غربی که من می‌شناسم هم وحشی‌اش هست و هم متمدن‌اش اگر بوش مد نظر شماست باید به عرض شما برسانم که من ترجیح می‌دهم ایران چند سالی دیگر زیر سلطه همین آخوندها باشد تا شاید سر فرصت بتوان این رژیم را از ریشه خشکاند ولی اگر منظورتان از غرب آن قسمتی است که متمدن است یقینا من هم با حرف شما موافقم ولی نه آن غربی که شما در بالا استدلال کرده‌اید. غربی را که آقای بوش و بلر رهبری میکنند غربی است که نه تنها نخواهد توانست مشکلات ما را حل کند که برعکس اگر این غرب سلطه شیطانی‌اش را بر منابع نفت خاورمیانه مسلط کند حتی خود غرب هم به نابودی کشیده خواهد شد.
این قدر هم شاه شاه نکنید اگر شاه خوب بود ملت ایران قیام نمیکرد. حالا از این موضوع بگذریم که قیام ملت به بیراهه کشیده شد و عاقبتی این چنین دامن گیرمان شد و این هم دقیقا بر میگردد به عقایدی از همین نمونه عقاید شما. عده‌ای ساده انگار از جمله خود من گمان می‌کردیم و می‌گفتیم شاه برود هر کسی بیاید بهتر از او ست ولی متاسفانه حالا می‌بینیم که تا چه اندازه از مرحله پرت بوده‌ایم. این را گفتم ولی باز به آن معنی نیست که شما میخواهید نتیجه گیری کنید! برگشت به عقب نه تنها ما را به جایی نخواهد رساند بلکه برعکس همان گونه که از نامش پیداست عقب گرد است.
هر چیزی هزینه خودش را دارد. یا به قول خودمان “نابرده رنج گنج میسر نمیشود” اگر دموکراسی می‌خواهیم باید هزینه آن را هم بپردازیم. اینکه آقای بوش و بلر بیایند و ایران را اشغال کنند و با خون سربازان آمریکایی بخواهند هزینه دموکراسی ما را بپردازند اون دموکراسی دموکراسی ما نخواهد بود آن را منایع غرب نامگذاری میکنند ارمغان چنین وضعی برعکس باز ما را سال‌ها به عقب بر خواهد گرداند.
کنجکاو عزیز می‌نویسد:
خُسن آقا جان، دوستان!
این روزها که گفت گوهای اتمی و نابودی اسرائیل در رسانه های گروهی (سامانه های اینتر نتی و وب لاگ های انیرانی) بسیار است، خوب است که ما هم بی کار ننشنیم و تا آن جا که از دست و زبان مان (به فرنگی) بر می‌آید، در این باره دیدگاه های ایران یان را بازتاب دهیم و گامی در راه افشای حکومت اسلام برداریم. چنین درنگ های تاریخی برای ایران کم پیش می‌آید، به ویژه که این چنین گفت و گوهایی بسیار مردمی هم شده و همه جا در باره آن می‌نویسند. ما که بیرون هستیم این را بده کار مردم درون کشور هستیم. نگذاریم مشتی مسلمان (پاکستانی، لبنانی ….) سخن گوی ما بشوند و در برابر آن ها رامبو های آمریکایی/اسرائیلی (یهودی ها را نمی‌گویم. نژاد پرستان یهودی را می‌گویم) به کشور ما برینند و خط و نشان بکشند. به هر رو ما با مردم اسرائیل و به ویژه یهودیان (که گاه دوستان خانواده گی ما هم بوده اند/هستند و با هم چندین سد سال زیسته ایم) هیچ گاه نه جنگی داشته ایم و نه خواهیم داشت. این ابزار را از دست حکومت و هواداران/مزدوران اش بگیریم.
دوست عزیز من هم با حرف شما کاملا موافقم ولی همانگونه که می‌بینید انفعال گریبان اکثر ما را گرفته و با این انفعال هم متاسفانه اینگونه حرکت ها میسر نمیشود.
ایده شما را در کانون مطرح خواهم کرد تا شاید بتوان از طریق کانون پی گیری یک حرکتی در این جهت شد. ولی متاسفانه با این تعداد تقریبا 200 وبلاگ نویس نمیتوان به جایی رسید انسجام بیشتری را این کار می‌طلبد. دوست عزیز اگر ایده ای برای اینکار داری لطف کن برام بنویس.
25 پیام
| 
حسن آقای عزیز
مسئلتن. بنظر شما حمله امریکا به عراق و سرنگونی صدام بنفع مردم عراق بود یا نه؟ منظورم اینست که طرد مداخله امریکا و انگلیس در سرنگونی دیکتاتوری صدام درست بود یا دعوت آنها برای مداخله؟
اگر امریکا صدام را از کار برکنار نمیکرد آیا عراقیها میتوانستند رژیم صدام را ساقط کنند؟
دوست عزیز
سیستم های دیکتاتوری نوین طوری است که دیگر با اتکای نییروهای مردمی نمیتوان چنین حکومتهایی را از بین برد. دیگر آن زمان که مردم بپا خیزند و انقلاب کنند تمام شد. بیخودی با شعارهای دور از واقعیت دلخوشی برای خودمان درست نکنیم.
بنظر من ملتهای کشورهای تحت ستم و دیکتاتوری چاره ای جز انتخاب دو راه را ندارند:
– تحمل وضع موجود تا ابد و تلاش برای فراهم شدن گشایش های نسبی
– معامله با قدرتهای جهانی
بنظر من هم رهبران عراقی و هم افغانها این مطلب را زودتر از ما فهمیدند. بخصوص رهبران عراقی آدمهای بسیار باهوش و زیرکی هستند. صبر کنید تا چند سال دیگر عراق الگوی دمکراسی در خاورمیانه خواهد شد
این درحالی است که ما هنوز نحوه برخورد با امریکا (و اینکه با همین امریکای فرصت طلب و سودجو و امپریالیست میتوان در جهت منافع ملی استفاده کرد) گرفتاریم.
ساده اندیشان ممکن است از این حرف من چنین برداشت کنند که من موافق تسلط بیگانه هستم.خیر من معتقدم ما در حال حاضر نه استقلال داریم و نه آزادی. پس چیزی نداریم که از دست بدهیم. میتوانیم در قبال بعضی پیمانهای اقتصادی یا امنیتی از کمک امریکا برای رهایی مردم و رسیدن به استقلال و آزادی استفاده کرد.
بعضی از ما آنقدر تعصب میهن پرستی کور و دگم داریم که صلاح و مصلحت کشورمان را فدای تعصبمان میکنیم
“آقای عزیز بنده با غرب و افکارشان نه تنها مخالفتی ندارم بلکه به بیشتر باورهایشان اعتقاد عمیقی دارم ولی این باور با آن عشقی که شما به آقای بوش و شرکا دارید از زمین تا آسمان فاصله دارد.”
ّ I wonder how did you conclude that Arman love “Bush and Shoraka”. Arman clearly said that current Western policies is good in “RELATIVE TERM”…its not his Utopia, i believe, nor his the end of history, it’s a best mechanism human kind ever invented for society to work SO FAR besides all of its shortcomings.
you complain that Araman had jump to a bad conclusion from your weblog posts, while you are doing excatly the same.
one more thing…we don’t have freedom, we don’t own our country, we just get screwed by Syrians, Russians, Hasan Nasrolah,Sadr,and all sort of thugs and Islamic MoFus
if we gonna be fucked anyway i prefer Amreican fuck us not some regressive Mullahs, that takes both our Money, our resources, our oil and above all our freedom and human dignity..
Mulla Hasani is quit right that dream of a self-triggered street revolution in Iran is just a fantasy. Either you stop complaining and just takes all this shit in Iran OR be pragmatic and admit that some real power should take the hell out of mullah’s ass and wipe them all for good which is is very possible in Iran. In that case, beleive me people all be on street and supporting freedom.
i pesonaly has nothing against it if American send a bill for their Job to Iranian people, it is really worth it whatever it cost financialy.
it’s much better compare to what we are doing now giving out our right in Khazar, Billions and Billion Dollars to Russian and China for their crap, Syrians and Islamic terorsit in Iraq and palestine. These money is out of Iranian people pocket anyway right now, at least American brings freedom. and please don’t repeat those naive rehtotic like “see, Iraq, see Afghan”, simply people there are stupid this is not American fault, this is their people fault, if they were not stupid they could have a best democracy ever middle-east seen yet. people there simply didn’t take the opportunity. But IRAN is not like that.
حسن آقای عزیز، بنظر حقیر یکی از راههای جبری بقای هر رژیمی در جهان تاکید بر این موضوع است که (از حکومت ما در برتر و بهتر هیچ حکومتی نیست). بسیاری در این امر موفقند و چون مردم را در مقابل خود میدانند و پاسخگو بمردم هستند سعی دارند با چهره ای نسبتا باز مردم و رای آنان را برای خود نگهدارند و در جبهه خود. در حکومتهای دیکتاتوری بخاطر آنکه منتخب مردم واقعی و یا اصلا خود مردم نیستند اجبارا دارو را با تلفیق دروغ و ادعاهای پوچ و بی اساس و زور و خشونت ، واقعیت تلخ حاکمیت بلامنازع خود را چهره حقانیت میپوشانند. حکومت قجر با زور و جور فئودالها و خان و خوانین خودی و شاهزادگان منصوب و با کمک قهوه قجری حریفان را از پیش پا برمیداشت و رژیم شاه با کمک ایادی ساواک و دادگاه های نظامی و در رژیم ملایان با موهومات تلفیق شده به مغز مردم و استفاده از تمام امکانات غیر انسانی نظیر اعدام و ترور و شکنجه توسط سپاه و کمیته و بسیج و سازمانهای موازی و اطلاعات و …. که هر یک مزدور با دستی باز ، نقش قاضی ، بازجو ، مامور شکنجه و اعدام را اجرا میکنند ، این خفقان و سیطره تحقق میپذیرد.
ایرانیان زیادی هستند که بازی نخورده اند و در بازیهای رژیم اسلامی وارد هم نمیشوند و به نوعی یا از گود خود را خارج کرده و یا گوشه عزلت گزیده اند ، گروهی با گزینش مقاومت منفی بمبارزه پرداخته اند ، گروهی بالای گود نشسته و میگویند لنگش کن ، گروهی جان بر کف گرفته و با عقل و منطق با رژیم در افتاده اند که متاسفانه در گوشه زندانها در حال پوسیدند ، گروهی با منطق قهری راه را ادامه میدهند و گروهی هم با حلم و کاردانی از درون رژیم را مثل خوره نابود میکنند. فراموش نباید کرد گروه سازمان دیده دیگری نیز بدون درایت و شعور دنباله رو فرامین داده شده برای خنثی نمودن و انفعال گروه های مبارزند . شواهد ملموس دال بر اینست که با قیمت گزافی که سایر گروه های مقاوم میپردازند ، رویهمرفته این گروه آخری ( لمپن ها ) در حال شکست و نابودیست. در این میانه فقیه مطلق نیز بیکار ننشسته و هر روز مار دیگری را از آستین در میآورد و بزبان دیگر از این در بیرون میرود از آن دروازه باز میگردد.
این مبارزه با کوبیدن سر مارگیر و مارگیران بپایان نمیرسد بلکه با سلاح آگاهی و القای اطلاعات بمردم به هر صورت و شکل امکان آن است که در آینده حکومتی از مردم و برای مردم و بدست ایرانی پدیدار و مستقر شود. این همان پدیده ایست که رژیم از آن میترسد.
بنظر من فقط آگاه نمودن مردم از روش های دموکراسی راه مبارزه با این رژیم است. برای نیل به این هدف باید همه کس یاری کنند، بدمی یا درمی یا قدمی یا قلمی.
تا دودمان پهلوی به ايران برای سلطنت بازنگردد ايران همين گهی که است می ماند.
حالا ٌخسن آقا تو هم مانند دايی من که توده ای سابق است بشين و معذرت می خواهم حرف ٌمفت بزن!که اگر شاه بد نبود مردم انقلاب نمی کردند! عزيز جان اين نسل تخمی شما ها بود که مانند گوسفند نفهميد چه می خواهيد و چه داريد و با حماقت خودتان يک پادشاه وطن پرست و متمدن را به مسلخ کشانديد و اين مملکت را به قهفرا برديد.
همين شماها بوديد که مردم را زير ننگ آخوند برديد. کجا ملت ايران زير ننگ آخوند می رفت!!! هی نگو انقلاب به بیراهه رفت! از همان اول اولش بیضه های خمینی را مانند آدامس جویدید! همه تان از ملی مذهبی گرفته تا چپ و مصدقی ها! مدارکش هم است!
خوب معلوم است که الان که هيج تا صد سال ديگر هم به خريت و حماقت خودتان اعتراف نمی کنيد!!من هم بودم که چنين ترکمانی زده بودم بازهم پررويی می کردم و می گفتم نه آقا! ما درست کرديم انقلاب کرديم! نخير شماها ُگه خورديد که انقلاب کرديد و سه نسل را به گای مطلق داديد!گوسفند! ننگ و نفرين به نسل شماروشنفکرهای ۵۷ که يک ذره شعور و افق باز ذهنی نداشته و نداريد!
جناب سرهنگ! این روش گفتمان شما شباهت زیادی دارد به روش مخاطب قرار دادن اعلیحضرت خدایگان! شاه شاهان مرحوم.
خاطرم می آید که او هم به همین روش شما انگشتان دو دستش را پشت جلیقه‌اش می کرد و بادی به قب قب می‌انداخت و افاضات بی سر و ته می‌کرد. عاقبت‌اش را هم دیدیم که چه شد، با چشمان گریان فرار کرد و مملکت را سپرد به خمینی آن هم به دستور ژنرال‌های آمریکایی. الحق که معنی وطن پرستی را هم فهمیدیم جناب سرهنگ!!
اين سرهنگ های ايرانی هم موجودات آزمايشگاهی غريبی هستند. وقتی شهريور بيست ميرسد چادر به سر از مهلکه می گريزند؛ تا بنده خدائی پیدا میشود ثروت ایران را از حلقوم استعمار پیر بیرون بکشد به فرمان کرمیت روزلت رحمت الله علیه توپ و تانک پتل پورت کوبشان را بر میدارند بروند خانه آن پیرمرد را بر سر وی ویران کنند و اعلیحضرت قدر قدرتشان را که تا چیزی میشد مثل بند تنبان کوتاه در میرفت به تخت طاووس برگردانند؛ مواقع صلح و صفاهم بقول پرویز دوائی با دم پائی و زیر شلواری و فرنج سرهنگی بر دوش با چشمان خون گرفته سرکوچه بیایند تا از عالم و آدم نسق گیری کنند. گاهی هم بروند رئیس و دادستان بیدادگاه های جزنی و گلسرخی و دانشیان بشوند و به جوخه اعدام فرمان آتش فریاد کنند و دیرتر وقتی طرف با بغض توی گلو صدای انقلاب را می شنيد پیش از او به کنج عافیت بگریزند. مصدق می گفت سرباز را عمری نان مفت می دهند که وقت کارزار برای صیانت میهن به کاری بیاید. حالا اینها با آن کارنامه درخشانشان شاید خوابنما شده باشند که این همان وقت است که باکاسه ليسی دودمانی نسخه رستگاری قومی را به پیچند. حالا آمديم و اینطور هم شدآنوقت چه کسی تاکسی کرایه ای اينها را توی خيابانهای نيويورک و لس آنجلس براند؟
حسن آقا خان جان،
اشکالات منطقی مطلبت:
– غرب بدون بوش (رئيس جمهور منتخب مردم آمریکا در دو دوره) وجود ندارد. خر را بايد با خرما قبول کنی. در حقیقت بوش یعنی نماینده غرب. اگر بهتر از بوش سراغ داری که مورد حمایت اکثریت غرب باشد بگو. اگر کمی عاقلانه و بالغ تر فکر کنی متوجه خواهی شد که منظور از بوش خود شخص او نمیباشد.
– چرا خودت ميبری و ميدوزی ؟! کی گفتم که احترام به غرب به عنوان يک “خوب نسبی” به معنی حمایت از تهاجم غرب به ایران است ؟ مگر کشورهایی را که مثال زدم (اوکراین, لبنان و …) توسط غرب مورد حمله واقع شدند ؟ البته ناگفته نماند حمله غرب را هم من تحت شرایط خاص رد نمیکنم ولی منظور من در نوشته ام این نبود.
– منظورت را از غرب وحشی و متمدن متوجه نشدم ؟ اگر رئیس جمهور منتخب آمریکا را غرب وحشی مینامی باید بروی و کمی در این زمینه تحقیق کنی. به هر حال از اینکه اعتراف کردی که راه قدس (دمکراسی) از کربلا (غرب متمدن) میگذارد خوشحالم.
– فرمودید “اگر شاه خوب بود ملت قیام نمیکرد !” بخدا از دستت خسته شدم ! مگر بهت نگفتم اول برو مفهوم “نسبیت” را بفهم و بعد دائی جان ناپلوئن شو. پدر من ! شاه بخدا بد بود ! جیگرت خنک شد !؟ اما در مقایسه با خامنه ای مریم باکره بود. من نگفتم هر کی بیاد جای این آخوندها بهتره ! طبق همان حقیقت “نسبیت” خامنه ای به مراتب بهتر از ملا عمره. چرا نمیخواهی بفهمی و هی مثل بچه ها لج میکنی ؟
– در حال حاظر جاشین مناسب تر و بهتر برای رضا پهلوی (ص) وجود ندارد. البته با در نظر گرفتن تمام بدیهای نسبی ایشان.
نور بر قبر رضا شاه ببارد.
جناب حضرت والدبمانعلی,
با نظر شما در مورد سرهنگ ها (البته نه همه آنها) کاملاً موافقم. اکثر آنها آدم خوارند !! ولی 1000 مرتبه بهتر از ملایان کثیف و بوگندو میباشند.
فکر کنم من باید این جمله را به زبان ترکی ترجمه کنم تا دوزاری برخی ها بیافتد:
*** در جهان نسبیت بسر میبریم ***
شما هر چیزی که بگویید “خوب” است من قادر خواهم بود که بلافاصله چند “بدی” برایش بتراشم. مثال:
مصدق خوب بود. (جمله ای مطلق که اشتباه است)
بدیها: گول آخوندها را خورد. دست شاه را بوسید. اکثر اطرافیانش را به طوری ترساند که او را رها کردند. نتوانست وحدت ملی را بر قرار سازد. با وضع جاری کشور آشنا نبود و مردم ایران را خوب نمیشناخت (که چه راحت به او خیانت میکنند) غرب را با خود دشمن کرد و…و… یک شب هم دستش در دماغش بود !
ولی با همه این بدیها مصدق از بزرگترین, شریفترین و مورد احترامترین ایرانیان است که تمامی جهان هم به آن اعتراف میکنند.
حالا شما هی داد بزن: “آی مصدق دستش در دماغش بود !” کی میخواهید کمی بالغ شوید ؟
آرمان خان! شما چرا بی خودی تنها تنها به قاضی می روی؟ چه کسی بوش را به عنوان نماینده غرب قبول کرده!؟ آنهایی که قبل از دو جنگ اخیر در اروپا و آمریکا به خیابان‌ها ریختند (اکثرا روشنفکر) یا آنهایی که جلوتر از بینی خودشان را هم نمی‌توانند ببینند!؟ عزیز دل برادر یک سرکی به اروپا و حتی همان آمریکا بکش و ببین روشن فکرهای این دو قاره پشت چه کسانی نماز می‌خوانند.
عزیز دل برادر مگر اوکراین یا چمی‌دانم آن دیگر کشورهای زپرتی که مثال زدی ایران است!؟ کمی در این مقوله بیشتر باریک شو! ایران از نظر استراتژیک (خلیج فارس) و از نظر حیاتی ترین انرژی موجود در دنیا لقمه بسیار چربی است که غرب (وحشی) بدون سلطه مطلق بر آن به چیز کمتری رضایت نخواهد داد.
حالا هی رو ما اینجا روضه بخوانیم و باز شما پایت را بکن توی یک کفش و بگو مرغ یک پا دارد، خدا خیرت بدهد!
آقای بوش و شرکا حتی خود آمریکا را هم نمایندگی نمی‌کنند چه رسد به دنیای غرب. اینها با حقه بازی و شارلاتانیزم برج و بارویی را در کنترل خود در آورده‌اند این را دیگر هر بچه کلاس اولی هم می‌داند نیازی به تجزیه و تحلیل‌های پیچیده هم ندارد قربان! حالا تو باز روضه نسبیت برای ما بخوان.
اصلا می دانی چی؟ خر ما از کرگی دم نداشت!
حالا برویم سر مقوله آقای رضای پهلوی. آقا جان این آقا بجز ارث پدری (بخش معنویش منظورم هست) که آن هم مفتکی هم گران است چه چیز دیگری در چنته دارد؟ یک کمی بیشتر واقع گرا باش سینه زدن پشت سر رضا پهلوی یعنی سینه زدن پشت سر بوش و نوکیسه‌گان غرب وحشی.
يک سری چرنديات!!! جناب والد بمانعلی! باز هم شروع کرديد؟ هنوز هم در غار ۲۸ مرداد به سر می بريد؟ هنوز هم توی عوالم ماليخوليايی جزنی و گلسرخی تروريست و نوکر شوروی هستيد؟ ول نمی کنيد هنوز؟ مردک شهريور ۲۰ چی چی؟ سه تا از قويترين ارتش های جهان يک ارتش نورسيده را درهم پيچيدند. چرا نگاهی به جنگ ايران و عراق نمی اندازی که فداکاريهای ارتش شاهنشاهی بود که از جان و مال و ناموس ايرانی دفاع کرد؟ البته از امسال شماها (از چپ و مجاهد گرفته تا ملی و ملی مذهبی) که بيضه های خمينی را مانند آدامس جويديد و در بيدادگاههای نوژه و مدرسه علوی برای سربريدن بزرگان و دليران ايرانی دست زديد و پايکوبيد بيش از اين انتظاری نيست! می خواهی ده تا مدرک از ياران مصدق (سحابی -بازرگان- حاج سید جوادی) که مثلا خوبه خوبه اپوزيسيون شاه بود برايت همين جا بياورم که چطوری گلوي خود را برای خمينی پاره می کردند؟ که جطوری به اعدامها و دادگاههای انقلابی رای مثبت می دادند؟ دزدی و چپاول مال و ناموس ایرانی را هم مثل خیلی ها نکردند مجبورا تاکسی برانند در لس آنجلس و نیویورک. تف به شرف نداشته بعضی ها. اين از اين.
جناب حسن آقا شما چندتا از کتابهای شاهزاده را خوانده ای؟ چند بار به سخنانش گوش فراداده ای؟ می خواهی لينک صوتی-تصويری اش را برايت بدهم که در ميزگرد با راديو فرانسه توی چشم مصاحبه گر گفت: ايران دموکراسی را که ژنرال امريکايی می آورد را نمی خواهد!ما نمی خواهيم مانند شما فرانسوی ها منت امريکايی ها تا آخر زمان روی دوشمان باشد. ايکاش حسن آقا يک ذره پرده ۵۷ را از چشمهايت می زدی کنار و انصافانه می ديدی که پدربزرگ و پدر و پسر ( که به راستی واپسين کوروش است) چه کرده و چه می خواهند برای ايران.
جناب آرمان. شايد به ديدگاه شما من آدم خوار باشم ولی بدان که از من ايرانی تر وجود ندارد.همين سرهنگ های آدم خوار ( رحیمی و ایرج ا مینی افشار) در واپسين روزهای فاجعه ۵۷ عمليانی را تدارک ديدند به نام «روزنجات» که اساسش سرکوب سنگين و بی رحمانه گوسفندان انقلابی بود. می دانی و می دانم که اگر می خواستند خفه کردن صداهای کثيف انقلابی ها با چهارتا توپ و مسلسل سنگين کاری نداشت.ولی پدر تاجدارم از مراکش تلگرافی زد و فرمان آتش را نداد. همانطور که خودش گفت نمی خواست پايه های سلطنتش در خون مردمش بنا شود.درود بر روح و انديشه شريفش.
برای آخرين بار به تمام اپوزيسيون پيشنهاد اتحاد می دهيم بياييد به فرماندهی شاهزاده اين رژيم ننگين را سرنگون کنيم.بياييد تا اسرائيل و امريکا از ايران زمين سوخته ای درست نکردند راه چاره ای بيابيم. از دريای مازندران که جز ماسه و آب شورش چيزی برايمان نگذاشتند!! (تبريک به انقلابيون ۵۷).بياييد بعد از سرنگونی اين رژيم منحوس اسلامی در يک رفراندم آزاد به گزينه من (سلطنت) نه بگوييد و بگذاريد من هم به گزينه شما (جمهوری و کارنامه درخشان ۲۷ ساله اش درایران) نه بگويم. اگر شرف داريد اگر واهمه نداريداگر ريگی در کفشتان نداريد بگذاريد ايران را آزاد کنيم و بعد مردم خود تصميم خواهند گرفت.
پاينده باد ايران-درود بر سلطنت پهلوی.
حسن آقا خان جان,
اگر کلمه “بوش” را به “رئیس جمهور آمریکا” (متمدن ترین و پیشرفته ترین کشور جهان از لحاظ فرهنگی, اقتصادی, عملی و همه چیز) تبدیل کنی, آنوقت مشکلت با غرب باید حل شود. البته اگر رئیس جمهور آمریکا را منتخب اکثریت مردم غرب نمیدانی و حکومت آمریکا را هم دمکرات نمیدانی, باید بگویم که مشکل اساسی داری ! و دمکراسی مورد نظرت وجود خارجی ندارد.
برو آمریکا (البته اگر میتونی) و داد بزن: “زنده باد آمریکا ! مرگ بر بوش !” بعدش که بهت خندیدند اونوقت میفهمی که تا چه حد شناختت از آمریکا و مردمش محدود و آخوندی است.
هی بهت گفتم با این کمونیست ها نپر ! این کمونیست ها به مرض “منفی گرایی” مبتلا هستند که فکر میکنند همیشه تمام قدرت, ثروت و حاکمیت فاسد هستند و فقط کارگران فقیر و عقب افتاده انسانهای پاک هستند. حکومت آرمانی اینها حکومتی مثل جهنم کوبا (آخرین پایگاه تفکر کمونیست واقعی) است. حالا خود دانی که کوبایی میخواهی فکر کنی و یا آمریکایی متمدن.
بعد از اینکه با بلوغ بیشتر با غرب متمدن آشنا شدی, متوجه خواهی شد که رضا پهلوی (ص) تنها کسی است که مشخصاتش با معیارهای دمکراسی و آزادی غرب متمدن (تنها نسخه واقعی و موجود دمکراسی)همخوانی دارد. البته تا یادم نرفته بگم (تا فکر نکنی یادم رفته !) “شاه خیلی اخ بود !”
يک سری مدارک از همبستری «بعضی ها» با خمينی.
http://tinypic.com/fcir8h.jpg
فايل صوتی اش هم بگذارم نزنيد زيرش:
http://www.mehrdad.org/sanjabi
بازهم سند و مدرک
http://tinypic.com/fcirl2.jpg
http://tinypic.com/fcirna.png
حسن آقا خودمونیم چه حالی داری آآآ
اين کلام آخر را هم بگويم و بروم.مرسی خُسن آقا که می گذاری پرچانگی کنم. آمدی تورنتو خبرم کن از خجالتت در می آيم.
همه می دانيم که چند سالی است که دختران و زنان ايرانی در بازارهای کشورهای عربی به فروش می روند و حکومت عدل و غيرت علی!! ککش هم نمی گزد. حکايتی را برايتان بگويم از زبان خود سرهنگ (پدربزرگ خودم) خدابيامرز که زبان به زبان گشته:
در زمان درگیریهای مرزی ایران و عراق در زمان شاه
یک دختر ایرانی و از اهواز دزدیدن بردن کویت. پدر بزرگ من هم با نیروهای گارد ویژه شاهنشاهی مستقر در خوزستان بود که برای سرکوب ارتش عراق و تقویت واحد تکاور امده بودن.
شاه شخصا نصفه شب جمعی از فرماندهان از جمله خود سرهنگ و فرمانده لشکر ۹۲ اهواز و فرمانده نیروی دریایی و ساواک و پلیس را احضار می کند پای بیسیم و هر چی از دهنش در می آید را به همشان می دهد. ۱۲ ساعت مهلت می دهد که دختر را پیدا و راهزنان را که یکی از شیوخ ثروتمند کویتی بود رو بازداشت کنند و به ایران بیاورند سفیر کویت هم احضارمی شود و در مقر گارد سعد اباد تحت الحفظ قرار می گیرد.
تکاوران ویژه گارد شاهنشاهی و باقی جمعا سیصد نفر راهی کویت می شوند و به بندر احمدی کویت می رسند.ارتش کویت از ترس در رفته و شیخ کویت و وزیر دفاع و رییس پلیس به استقبال ناوگان ایران می آیند.
شیخ کت بسته تحویل ایران می شود و دولت کویت ۲۰ میلیون تومان غرامت می دهد و شیخ محترم به ده سال زندان محکوم می شود. اينهم از غيرت ارتش شاهنشاهی ايران و فرمانده کل قوا.
خُسن آقا جان! با درود
در اين زمينه (و تنها در اين زمينه) است که نياز به سازمان دهی وب لاگ نويسان و يا گروه ويژه ايی بوده باشد، نيست. هر آن کس که که با اين نابه خردان سوداگر منشِ مافيايی اسلامی در ستيز باشد می توانست در اين کنج کاو ی های جهانی، پاسخی از سوی خود و هم ميهنانش بدهد.
ما بايد می گفتيم که ما پاد یهودی نبوده و نيستيم و اين ره بران شعيان جاکش بوده اند که آتش اين پديده را از هنگام صفويان ( درباری شدن دين ناپاکان شيعه) و به همان سان آن از فرنگ آمده گان بی فرهنگ، “غرب ” دوستان نا به خرد (که آن آذری ترک زبان را هم با اين گوشه ها يی که می اندازند، می رنجانند و بی فرهنگی گشاد شوینيستی را می پراکنند)، به اين سو بنيان گذاره اند.
باری اين به خود آگاهی فرد بسته/مانده و نه به سازمان دهی (باز هم تنها در اين زمينه).
ببخشيد وسط معرکه با سر برهنه دويدم. يکی از سرگرميهای بعد از انقلاب که تقريبا همه را سر کار گذاشته اينست که تا میتوانیم از گذشتگان بد بگوییم و آنها را بتکانیم و گور بگور کنیم تا با دست خود بر کثافتکاریها و ناکامیها و نشدنیها و جنایات و شکنجه گریهای این رژیم از انسان و خدا بیخبر در ضمیر خفته مان نمره قبولی و بیست بدهیم. عزیزان نادرشاه هر که بود متعلق بزمان خودش بود و سیاستهای مصدق هر چه بود متعلق بزمان دهه بیست و سی. سپرهای شرم را از چهره ها و اندام برداریم و امروز را دریابیم. نسل جوان ما فاسد و شستشوی مغزی داده شده و بی هدف و بدون آینده آماده همه گونه اوامر از جانب نمایندگان الوهیت بر روی زمین است و ما نشسته ایم و میگوییم ساعد مراغه ای ترک بود! شاه با اصلاحات ارضی رعیت را پررو کرد! کلسرخی شاعر تروریست بود!
عزیزان اینها گذشته بود و گذشت. بزبان خودمانی هیچکدام برای فاطی تنبان نمیشود. درد ما از گذشته نیست درد آینده و خیل بیکاران و اعتیاد و فحشا و خلیفه گری بظاهر اسلامی ام القرای امیرالمفسدین عالم است. نه فیلم گوزنهای بهروز وثوقی و ….. تاریخ تاریخ است و محترم هرچند بستگی فراوانی به درک و شعور خواننده آن دارد. درد امروز و فردا را دریابیم و منعکس کنیم. عزت بر قرار
گاومقدس جان حرف شما درست ولیکن تا تاریخ را زیر و رو نکنیم و شخم نزنیم و از آن درس نگیریم آینده مان بهتر از گذشته مان نخواهد بود.
امروزمان دقیقا بخاطر اشتباه گذشته مان به این سیاهی شده وگرنه اگر از حکومت صفویان پند گرفته بودیم اجازه نمی دادیم یک ملای بی سواد که حتی فارسی حرف زدن را هم نمی دانست بر ممکلتی به بزرگی چند کشور اروپایی سوار شود و این بلای خانمان سوز را بر سرمان بیاورد.
اینکه به گذشتگان می پردازیم برای این نیست که به قول معروف گل روی گه این حرامزدگان امروزی بکنیم درست برعکس با این کار می خواهیم ببینیم چه ارثی از پداران ما باعث شد به این چاه بیفتیم
جناب “کنجکاو”ِ ضد غرب (تمدن),
اگر من آذریها را رنجاندم شما هم تمام انسانهای متجدد و متمدن را رنجاندی. از جمله خود حسن آقا را که اعتراف کرد آخر تمدن و پیشرفت, غرب (متمدن نه وحشی !) است. به عبارت دیگر خودت را در اونور خط (ضد غربیون) قرار دادی یعنی کوبا, طالبان, سوریه, گروه فشار, آخوندان و دلالان بهشت که به سیاه نمایی دنیا و تمدن مشغولند.
تا زمانی که شما نفهمی که تمدن و پیشرفت آخرش مدل غربی است, آن تمدن و پیشرفت مورد نظرت را (رویایی و غیر واقعی) را باید بزاری در کوزه آبش را بخوری. شما خودت یکی از دلایل بجود آمدن شیعه هستی.
حسن آقا جان، فکر ميکنم اگر تدبيری بيانديشی که کامنتها به طور آئينه ای نشان داده شوند، طوری که اولين کامنت در بالا و آخرين در پائين صفحه بيايد، خواندن آن برای خواننده گان خيلی راحترتر و مطلوبتر باشد. خصوصا که بحثها دارند داغ و مفصل ميشوند و جناب سرهنگ هم خيلی لطف ميکنند و هر بار فلفلهای تندی در آش ميريزد.
حسن آقا جان، فکر ميکنم اگر تدبيری بيانديشی که کامنتها به طور آئينه ای نشان داده شوند، طوری که اولين کامنت در بالا و آخرين در پائين صفحه بيايد، خواندن آن برای خواننده گان خيلی راحترتر و مطلوبتر باشد. خصوصا که بحثها دارند داغ و مفصل ميشوند و جناب سرهنگ هم خيلی لطف ميکنند و هر بار فلفلهای تندی در آش ميريزد.
حسن آقا جان، فکر ميکنم اگر تدبيری بيانديشی که کامنتها به طور آئينه ای نشان داده شوند، طوری که اولين کامنت در بالا و آخرين در پائين صفحه بيايد، خواندن آن برای خواننده گان خيلی راحترتر و مطلوبتر باشد. خصوصا که بحثها دارند داغ و مفصل ميشوند و جناب سرهنگ هم خيلی لطف ميکنند و هر بار فلفلهای تندی در آش ميريزد.
گاو مقدس عزيز، من هم با هم نوائی با حسن آقا ميگويم: “آنکه ناموخت از گذشت روزگار نيز ناموزد از هيچ آموزگار”. فکر ميکنم اشتباه بزرگ ما درست همين باشد که آزموده را دوباره و دوباره می آزمائيم و اشتباهمان را مرتب تکرار ميکنيم. آنگاه همين ميشود که هردم جوجه انشتاين هائی سر از تخم بيرون ميکنند و نابغانه به ما درس تئوری نسبيت ميدهند.
حاجی “ولگرد”,
حالا که خیلی سخته که مفهوم نسبیت را بفهمی, برات یک مثال در سطح “عوام” (و زیر آن) میزنم:
اگر کسی در یک “چاله” بیافتد اول باید از چاله در بیاید و به سطح زمین برسد و بعدش از پله های ترقی بالا رود. افراد گوشکوبی مثل تو که میخواهند از تو چاله پرواز کنند ! هی داخل چاه دور خودشون میچرخند !
سعی کردم از کلمات ساده استفاده کنم تا بفهمی. اگر هنوز مشکل داری بگو به ترکی برات بنویسم. در ضمن بحث اصلی ما در رابطه با خوب بودن نسبی غرب متمدن بود. تو چه جوری نتیجه گرفتی که احترام به دنیای متمدن و دمکراسی غربی “تکرار اشتباه” است ! (پیدا کنید پرتقال فروش را !) خودش خیلی جالبه و نشون میده که چقدر از مرحله پرتی. بیخود نیست که مفاهیم پیچیده تر مثل “نسبیت” و یا “4=2+2” برای تو مثل فرمول بمب اتم بنظر میاد ! از اینکه از سطح شعورت بالاتر حرف زدم عذر میخواهم ولی به هر حال همه مثل تو نیستند و من فقط برای تو یاسین نمیخواندم.
کسی که ديگران را خر حساب ميکند خوب است نخست نگاهی در آئينه بياندازد. اگر او آنجا هم خود را نشناخت واقعا نابغهء بزرگ اما بدبختی است که هنوز حتی خودش هم خود را کشف نکرده است.
فارسی را پاس بداریم:
“اگر او آنجا هم خود را نشناخت واقعا نابغهء بزرگ اما بدبختی است که هنوز حتی خودش هم خود را کشف نکرده است” !
پیدا کنید پرتقال فروش را !
بزرگان: “هر کسی را از دشمنانش بشناسيد.”
حالا شما هم نگاهی به نظرات دشمنان غرب و رضا پهلوی (ص) بیاندازید (گوشکوبانی مثل این هزار اسم ملا زاده “رضا” که هر بار با یک اسم جدید سوتی میدن). اینکه آمریکا را سرزمین رویاها نامیدند نه بخاطر آنکه واقعآ بهشته بلکه بخاطر اینه که دشمنانش همه جهنمی هستند. رضا پهلوی (ص) هم اگر امام زمان بنظر میاد نه بخاطر معصومیتشه بلکه بخاطر زشتی دشمنانش است.
دعای شب جمعه بوش: “خدایا ! شکرت که دشمنانم را احمق آفریدی”