Jan 09 2003
اگر عموی من کس میداشت
اگر عموی من کس میداشت عمهام میشد!
مثل اینکه امروز من از دندهی چپ از خواب بیدار شدهام! اول مجبور شدم چند کلمهای به آقای نگاهی پند و اندرز بدهم و حالا هم به این آقای بهنود دیگر. ایشان با بافتن آسمان و ریسمان به هم میخواهند به خوانندگان خود القاء کنند که بهتر این است که پا از پا خطا نکنیم و به کس و ناکس اجازه دهیم هر غلطی دلشان خواست بسر ما بیاورند وگرنه چنین و چنان می شود، و کسانی دیگر همچون فروهرها و پویندهها و … کشانده خواهند شد.
باور بفرمایید آقای “بهنود دیگر” من همهی عمر طالب یک عمهی زیبا روی بودهام و اگر خدا بجای کیر ترکی لایپای عموی من قرار میداد! من هم عمهدار می شدم!.
حضرت بهنود اگر بنابود که ما به نصایح شما گوش کنیم! که حتی شاه را هم به دیار دیگر نمیفرستادیم و شاید اکنون احمدشاه یا بچه و نوادهی او بر ما حکومت میکردند. وشاید حتی در دوران بربریت می ماندیم بهتر میبود در آنصورت هیچ کس از کسانمان را از دست نمیدادیم.
خلاصهی مطلب آقای “بهنود دیگر” شما هم ترکمان زدید با این استدلالتان.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 4:27 pm در بخش: بدون دسته بندی